سلامت روان و جنسیت

شهریور 1401- ترجمه و تدوین مرضیه کوهستانی: در سالهای گذشته سازمان جهانی بهداشت به ضرورت توجه به سلامت روان به منظور توسعه همه جانبه جوامع بارها اشاره کرده است تا آنجا که سلامت روان در اهداف توسه پایدار سازمان ملل گنجانده شدند.

سازمان جهانی بهداشت این مساله را اینگونه توضیح میدهد که علاوه  بر میلیونها نفری که از بیماریهای تعریف شده روانپزشکی متاثر میشوند میلیونها انسان دیگر هستند که به علت شرایط بسیار پیچیده ای که در آن زندگی می­کنند در معرض ابتلا به بیماریهای روانپزشکی قرار می­گیرند. بخش بزرگی از این گروه دوم زنانی هستند که که در فقر یا سو تغذیه یا خشونت خانگی، خوشنت اجتماعی، طرد شدگی یا جنگ و پناهجویی و مشکلات تلفیقی قومی یا مذهبی زندگی میکنند.

از سویی فارغ از تعداد زیاد زنانی که در شرایط پیچیده اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مذهبی زندگی می­کنند حتی زنان طبقه متوسط با زندگی “نرمال” هم ممکن است نشانه­های جدی­تری از برخی از بیماریهای روانپزشکی را داشته باشند. مطالعات بسیاری نشان می­دهد تفاوت­های برساخته اجتماعی بین زنان و مردان در نقشها و مسیولیت­ها و موقعیت اجتماعی و قدرت، زمانی که با تفاوت­های بیولوژیک تلفیق می­شود، طبیعت متفاوتی از بیماری­های روانپزشکی را برای زنان رقم می­زند.

تفاوت های جنسی در شیوع ، شروع و سیر دوره اختلالات روانپزشکی

اگر چه در مجموع به نظر نمی رسد بین شیوع اختلالات روانپزشکی بین زنان و مردان تفاوتی وجود داشته باشد، اما تفاوت فاحشی بین الگوها (پترن) و علایم اختلالات روانپزشکی در دو جنس وجود دارد. در کودکی اختلالات رفتاری و رفتارهای ضداجتماعی در میان پسران بیشتر از دختران است در حالیکه در نوجوانی شیوع افسردگی و اختلالات خوردن، دختران بیشتری را درگیر می­کند . همچنین افکار خودکشی در دختران بیشتر از پسران شیوع دارد. پسران نیز مشکلات بیشتر از جمله پرخاشگری و ارتکاب اقدامات رفتاری پر خطر و اقدام به خودکشی را بیشتر از دختران تجربه می­کنند. در مجموع دختران نوجوان بیشتر به سمت بیماریهای درونگرایانه سوق می­گیرند و پسران نوجوان به سمت رفتارهایی که نمود بیرونی دارد.

در بزرگسالی شیوع افسردگی و اضطراب در زنان بیشتر از مردان است در حالیکه مصرف مواد مخدر و رفتارهای ضد اجتماعی در مردان بیشتر شیوع دارد. در مورد اختلالات شدید روانپزشکی بیماری در بیماری اسکیزوفرنی و دو قطبی طبق مطالعات متعددی، تفاوت جنسیتی مشاهده نشده است. اگر چه در مردها اسکیزوفرنی زودتر بروز پیدا می­کند در حالیکه زنان نشانه های افسردگی دو قطبی را بیشتر نشان می­دهند.

در گروه های سنی بالاتر، اگرچه میزان بروز بیماری آلزایمر که اغلب بعد از 65 سال اتفاق می­افتد برای زنان و مردان یکسان است اما امید به زندگی بیشتر زنان به این معنی است که زنان بیشتری از مردان با آلزایمر زندگی می­کنند. به جز چین و بخش­هایی از هند در مجموع میزان مرگ و میر ناشی از خودکشی مردان بیشتر از زنان است در حالیکه افکار خودکشی و اقدام به خودکشی در زنان بالاتر از مردان است. در نهایت مطالعات نشان داده زنان طول دوره زندگی طولانی­تری از مردان دارند.

نقش­های جنسیتی

مطالعات و شواهد محکم بسیار زیادی نشان می­دهد که تفاوت­های نقشی مبتنی بر جنسیت به طور قابل توجهی به شیوع بالاتر افسردگی و اختلالات اضطرابی در دختران و زنان منجر می­شود. به عنوان مثال عزت نفس پایین دختران نوجوان وقتی با پسران در همان گروه سنی مقایسه می­شوند نشانه اثر نقش­های جنسیتی در سلامت روان است و یا مثلا تجربه اضطراب ناشی از تصویر بدن (بادی ایمیج) در دختران و اختلالات خوردن در آنها در مقایسه با پسران بسیار بالاتر است.

از سویی احساس ناکارآمدی و عدم کنترل بر زندگی که با افسردگی همبستگی دارد در زنان بسیار بیشتر از مردان است. برساخت­های اجتماعی جنسیت که شامل نقش­ها و هنجارها و مسیولیت­های جنسیتی است زنان را بسیار بیش از مردان در موقعیتی قرار می­دهد که احساس کنند کنترل کمی بر تصمیمات مهم دارند.

مطالعات فراوانی هم نشان می­دهد که قرار گرفتن مکرر زنهای کم درآمد در معرض حوادث غیر قابل کنترل زندگی مانند بیماری، مرگ یا زندان رفتن فرزندان و همسر، عدم ثبات و امنیت شغلی و در نهایت زندگی در محله­های پر خطر به وضوح آنان را بیشتر از مردان در معرض خطر افسردگی قرار می­دهد. اگر چه همین مشکلات مردان را بیشتر در معرض استفاده از مواد مخدر و الکل و یا خشونت ورزی قرار می­دهد.

مطالعه ای در چین نشان داده، زنان با عواملی مانند ازدواج اجباری، سقط جنین ناخواسته، مشکل با خانواده همسر، مجبور کردن زنان به ایفای نقش­های پرورشی بیشتر در معرض اختلالات روانپزشکی قرار می­گیرند.

یکی از مهمترین عوامل زمینه ای که سلامت روان زنان را به خطر می­اندازد خشونت­های مبتنی بر جنسیت است. مطالعات بسیار زیادی همبستگی محکمی بین خشونت بر پایه جنسیت و سلامت روان را نشان داده اند. افسردگی، اضطراب و نشانه­­های استرس، وابستگی به داروهای روانپزشکی و خودکشی از مشکلات روانپزشکی است که با خشونت علیه زنان رابطه دارد.

همچنین مطالعه­ای در نیکاروگوئه نشان داده زنی که در یکسال گذشته مورد خشونت قرار گرفته است، 10 برابر بیشتر از زنی که خشونتی تجربه نکرده دچار پریشانی احساسی (ایموشنال دیسترس) می­شود. از سویی مشاهدات فراوانی تایید می­کنند که بین خشونت فیزیکی از سوی شریک زندگی و افکار خودکشی ارتباط وجود دارد.

از طرف دیگر، مطالعات بین آزار جنسی در دوران کودکی با تعداد زیادی از مشکلات روانپزشکی در بزرگسالی زنان ارتباط معنادار یافته اند. اگر چه مردانی که در دوران کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته­اند در بزرگسالی از مشکلات پیچیده­تر و جدی­تر روانپزشکی رنج می­برند.

زنان بیشتر درخواست کمک می­کنند

مطالعات نشان می­دهد که زنان در مجموع در صورتی که امکان دریافت کمک روانپزشکانه داشته باشند بیشتر از مردان برای دریافت کمک اقدام می­کنند. اگر چه با توجه به اینکه زنان به صورت سیستماتیک از مردان کم برخوردارتر هستند به همین سبب دسترسی آنها به خدمات حمایتی و درمانی در حوزه سلامت روان کمتر است.

این درخواست کمک در حالی در بین زنان بیشتر است که در مجموع میزان تشخیص و ارجاع اختلالات روانپزشکی در زنان در مراقبت­های اولیه در بین دو جنس به درستی صورت نمی­گیرد. گاها تشخیص اختلال روان به سرعت انجام نمی­شود و یا در مواردی تشخیص غلط و تجویز داروهای ساده روانپزشکی درمان درست را به تعویق می­اندازد. از سویی مطالعاتی در آمریکا و آلمان نشان می­دهد پزشکان در صورت مواجهه با علایم مشابه بین زنان و مردان مسن، بیشتر احتمال دارد برای زنان تشخیص افسردگی بگذارند تا مردان. همه این مطالعات نشان می­دهد حتی بین زنانی که توانایی دریافت خدمات رواندرمانی را دارند، به علت کلیشه های جنسیتی ممکن است دسترسی به خدمات درست به کندی یا با مانع صورت بگیرد.

تفاوتهای جنستی در عواقب اجتماعی اختلالات روانپزشکی

مطالعه ای در هند نشان داد در صورت ابتلا شوهر به اسکیزوفرنی، زنان آنها اغلب از همسر بیمار خود مراقبت می­کنند و حمایت­های اقتصادی لازم از شوهرشان را به عمل می­آورند در حالیکه زنانی که به اسکیزوفرنی مبتلا هستند بیشتر در معرض ترک و طرد شدن و طلاق و در موارد بسیار زیادی خشونت پیش از جدایی قرار دارند.

اگرچه مطالعاتی از کشورهای توسعه یافته نشان می­دهد زنان شبکه حمایتی بزرگتری نسبت به مردان دارند و از سویی برخی از نقش­های جنسیتی به آنها در بحران کمک می­کند که بیشتر و بهتر از پس امور زندگی روزمره در تنهایی بر بیایند از سویی برخی از زنان نیز با وجود مشکل روانپزشکی بچه­دار شده­اند و بهتر از پس استقلال یا رها شدگی پس از بیماری بر آمده­اند.

پژوهشگران زیادی با تکیه بر پرسشنامه رویدادهای تبعیض آمیز جنسیتی کلونوف و لندرین این فرضیه را مطرح کردند تبعیض جنسیتی  می­تواند تا حد زیادی به قربانیان خود صدمه بزند و سلامت روان آنان را مخدوش کند.

مطالعه­ای هم نشان داده که تبعیض جنسیتی46 درصد از واریانس افسردگی و 44 درصد از واریانس نشانگان پیش از قاعدگی را تبیین می­کند. نتایج پژهش های زیادی نشان می­دهد تفاوت جنسیت در فراوانی برخی نشانه­های روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب وسواس بی­اختیاری و حساسیت بین فردی موثر است و نشانه وجود استرس­های مختص زنان است.

نظریه هایی در خصوص منشا استرس در زنان

­­­­نظریه های متفاوتی در پاسخ به این سوال مطرح شده است که منشا استرسهای زنان چیست؟ در ادامه رویکرد جامعه شناسی احساسات، نظریه های انتظارات موقعیتی، طرح واره های جنسیتی و نظریه قدرت و جنسیت و احساسات سعی کردند به این سوال پاسخ دهند.

نظریه انتظارات موقعیتی

نظریه انتظارات موقعیتی با این فرض آغاز می­کند که باورهای مبتنی بر جایگاه افراد مانند کلیشه­ها و هنجارها باورهای فرهنگی هستند که رابطه موقعیتی بین یک گروه اجتماعی با گروه­های دیگر را در جامعه نشان می­دهد. باورهای مبتنی بر موقعیت به کلیشه­ها شبیه­اند اما با آنها یکی نیستند. (Shields ae al, 2006: 65) همنوایی با این انتظارات زنان را موجوداتی وابسته و منفعل می­کند که همین امر نشانه بیماری­های روان پزشکی قلمداد می­شود در حالیکه تخطی از آن هم برچسب بیماری­های روانی دیگری را بر زنان تحمیل می­کند. همچنین مردان برای همنوایی با این انتظارات باید به شدت عواطف خود را کنترل کنند.

نظریه طرحواره جنسیتی

تقریبا همه نظریه های جامعه شناسی جنسیت هم نظرند که افراد زنانگی و مردانگی را در جامعه می آموزند اما ساندرا بم این سوال را مطرح می­کند که افراد دقیقا چه چیزی می­آموزند و در پاسخ به این سوال نظریه طرح واره جنسیتی را مطرح میکند. به نظر او تفاوت بین زن و مرد از عناصر اساسی سازماندهی شده در فرهنگ است و ساختار اجتماعی به شکل­گیری نقش­های جنسیتی و طرح واره­های ذهنی منجر می­شود. بر این اساس زنان بیشتر به جای ابراز آشکار هیجان به فکر نگهداشت روابط صمیمانه خود با دیگران هستند اما همین سرکوب هیجانات و خشم به افسردگی منجر می­شود. در واقع زنان با رعایت طرحواره­های جنسیتی درون چرخه افسرده­ساز می­افتند. همین تفاوتهای جنسیتی به درونی­سازی اختلالات در زنان (افسردگی و اضطراب) و بیرونی سازی اختلالات در مردان (پرخاشگری و رفتارهای ضد اجتماعی) منجر می­شود. همچنین مردان با طرح واره های جنسیتی عاطفه محدود شده را تجربه می­کنند به همین دلیل گاهی سوء­مصرف مواد و اعتیاد به الکل نسخه مردانه افسردگی تلقی می­شود.

البته برخی مطالعات نشان می­دهد که گاهی افسردگی شبیه نوعی طغیان در برابر نقشهای جنسیتی است و بیماری، نظم­های طرحواره­ها را در هم می­شکند و مثلا زنان افسرده پرخاشگرتر از زنان غیر افسرده هستند و مردان افسرده نسبت به مردان غیر افسرده پرخاشگری کمتری نشان می­دهند. از سویی ترکیب­های جنسیتی (مردانگی و زنانگی در روان افراد) به سلامتی بیشتر کمک می­کند.

نظریه نقشهای جنسیتی

نظریه نقش تاکید می­کند نابرابری سلامتی در دو جنس محصول جایگاه­های اجتماعی متفاوت زنان و مردان است. بر این اساس تفاوت و نابرابری در توزیع جایگه اجتماعی بین زنان و مردان به شکل گیری سبک­های زندگی متفاوت بین آنان منجر شده است و بر فراوانی و سطوح عوامل تنش­زای مزمن و رویدادهای زندگی نیز اثر می­گذارد. اثرات نقشهای جنسیتی بر بهداشت روانی به اندازه اثر مستقیم تبعیض­های جنسیتی هستند زیرا نقش­های جنسیتی زیر ساخت این نابرابری­های ساختاری می­شوند و زنان در بسیاری از زمینه­ها تعاریف سنتی جنسی را می­پذیرند و برای تاثیرگذاری بر محیط و کنترل زندگی ظرفیت پایین خواهند داشت که این امر می­تواند به اختلالات روانپزشکی از جمله افسردگی منجر شود.

نظرية جامعه پذيری جنسیتی

رويکرد جامعه پذيري جنسيتي استدلال مي­كند دیدگاه های اجتماعي و فرهنگي در باب مردانگي و زنانگي در فعاليت­هاي اجتماعي شدن كودكان دروني مي­شود. در فرايند جامعه­پذیری جنسیتي، نقش گروه­های همسالان و والدین و ارزش­های اجتماعی سازو کارهای اصلی هستند که با آن رفتارهای کلیشه­­ای مربوط به نقشهای جنسیتی تعریف و نهادینه می­شوند. کودکان در گروه همسالان با با فرآیندهایی مانند پذیرفته شدن و محبوبیت اجتماعی یا در عوض رد شدن و آزار و اذیت با نمایش نقش­ها هم ساز می­شوند و آنها را تشدید می­کنند.

نظریه قدرت جایگاه و احساسات

نظریه قدرت به فرآیند تبدیل شدن ارتباط بین جنسیت و احساسات به عاملی برای تحول اجتماعی یا حفظ وضعیت موجود می­پردازد. در واقع چگونگی به کار گرفته شدن احساسات جنسیتی است که ساختارهای نهادی نابرابری جنسیتی را ایجاد می­کند. به عبارتی ابراز احساس به مثابه اعمال قدرت تلقی می­شود.

قدرت: در رابطه ای که فرد احساس کند قدرتش کافی نیست، احساس “قدرت نامناسب خود” بروز میکند که با احساسی از ترس یا اضطراب همراه است.

جایگاه: هنگامی که فرد حس می­کند جایگاه مناسبی از طرف دیگران دریافت نمی­کند احساس مفروض ترکیبی پیچیده از ناراحتی و افسردگی و خشم است. در نتیجه همین تلفیق جایگاه و قدرت (کلیشه های احساس- جنسیت) زنان را بیشتر از مردان ابراز کننده احساسات می­دانند.

جنسیت و قدرت

نظریه جنسیت و قدرت رویکردی برای واسازی قدرت مردانه را پیشنهاد می­دهد. روابط جنسیتی در آن به عنوان ساختارهای اجتماعی و تاریخی خاص دیده می­شوند و این نظریه تاکید می­کند ساختارهای اجتماعی زندگی و فعالیتهای روزمره جدا نیستند. جنسیت و نقش­های جنسیتی نیز به صورت اجتماعی ساخته می­شوند. از این رو نابرابریها و تفاوتها در قدرت در جامعه بر نقشهای جنسیتی تاثیر میگذارند. (Chonody & Siebert, 2008: 342)

رويكرد برساخت گرایی در آمار سلامت روان زنان

این رویکرد استدلال می­کند میزان بالای افسردگی و اضطراب در زنان در آمارها نشان دهنده کمتر بودن افسرگی در مردان در دنیای واقعی نیست زیرا بیشتر آمارها بر اساس مراجعه به پزشک است و زنان بیش از مردان علایم سلامت روانی خود را با کمک گرفتن حرفه­ای پیگیری می­کنند. مطالعاتی نشان میدهد که زنان دوبرابر بیشتر از مردان به روانپزشک مراجعه می­کنند.

رویکرد برچسب زنی

زمانی که زنان در مواجهه با نقش­های کلیشه­ای جنسیتی مقاومت کنند برای دریافت برچسب اختلال­های روانپزشکی مستعدتر می­شوند. از سویی از نظر چسلر شغل روانپزشکی یک پیشه مردانه است و در آن کلیشه های مردسالارانه مبنی بر پایین دست بودن زنان شیوع یافته است.

 

مطالعات، نظریات و رویکردهای تحلیلی فراوان دیگری نیز در خصوص تفاوت سلامت روان بین زنان و مردان وجود دارد که در فرصت محدود این یادداشت نمی­گنجد. اما با یقین می­توان  ادعا کرد سلامت روان یک مقوله چند وجهی و چند عاملی و پیچیده است که جنس و جنسیت بر پیچیدگی های آن می­افزاید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.